محمود شحات محمد انور، فرزند «شیخ شحات محمد انور» 23 ساله و در مقطع کارشناسی مطالعات اسلامی دانشگاه الازهر مشغول تحصیل است. در سن 12 سالگی حفظ قرآن کریم را به اتمامرساند و توانست مقام اول مسابقات بینالمللی «لیلة القدر» مصر را از آن خودکند.
در این راه با تشویقهای برادر ارشدش «شیخ انور شحات انور»، توفیق حضور در برنامههای مختلف قرآنی را کسبکرد و تاکنون با مدد الهی به موفقیتهای چشمگیری در قرائت قرآن دست یافتهاست، از قرائتهای هفتگانه قرآن در عین تسلط بر قراءات سبعه، علاقمند به قرائت حفص نیز هست و در قرائت از پدر خویش شحات محمد انور تاثیرپذیرفتهاست.
جایگاه سیدالشهداء در قلب پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله
شخصى بنام عمران ابن حصین گوید: پیامبر اکرم فرمود: اى عمران هر چیزى جایگاهى در دل دارد، هیچ چیزى در دل من هرگز همانند جایگاه این دو نوجوان (امام حسن و امام حسین ) نبوده است ، عرض کردم : این همه یا رسول الله ؟! حضرت فرمود:اى عمران آنچه بر تو پوشیده است بیشتر است ، این خداوند است که به من دستور داده است این دو را دوست بدارم . امام هفتم موسى بن جعفر علیه السلام فرمود:پیامبر اکرم دست حسن و حسین را گرفته فرمود: هر که ایندو جوان را و پدر و مادر این دو را دوست بدارد روز قیامت ، در درجه من است .امام باقر علیه السلام فرمود: هرگاه پیامبر اکرم بر حسین وارد مى شد، او را بطرف خود مى کشید، سپس به حضرت امیر علیه السلام مى فرمود: او را بگیر، آنگاه خود را روى او مى انداخت و او را مى بوسید و در همان حال مى گریست !
امام حسین علیه السلام پرسید: پدر جان چرا گریه مى کنید؟ حضرت فرمود: پسرم ، جاى شمشیرها را مى بوسم ، عرض کرد: پدر جان مگر من کشته مى شوم حضرت فرمود: بخدا سوگند آرى ، تو و پدرت و برادرت کشته مى شوید.
امام حسین میوه دل پیامبر
امام صادق علیه السلام فرمود: روزى پیامبر اکرم حسین ابن على را که طفلى بود در دامن خود گرفت ، و با وى بازى مى نمود و او را مى خنداند، عائشه گفت : چقدر شما به این طفل دلبسته اید و به او توجه مى کنید؟!حضرت فرمود: واى بر تو، چگونه او را دوست نداشته باشم و به او دل نبندم ، در حالى که او میوه دل من و روشنى چشم من است ، بدان که امت من او را خواهند کشت ، هر که او را پس از وفات زیارت کند، خداوند یک حج از حجهاى من برایش خواهد نوشت ، عایشه با تعجب گفت : یک حج از حج هاى شما؟ حضرت فرمود: دو حج از حج هاى من ، عائشه گفت : دو حج از حج هاى شما؟! پیامبر فرمود: بله و چهار حج و عایشه ادامه مى داد و پیامبر زیاد مى نمود تا اینکه به نود حج و نود عمره رسانید.
چرا پیامبر اکرم نسبت به امام حسین اینهمه ابراز علاقه مى کرد؟
از آنجا که حکمت متعالیه حضرت حق بر این تعلق گرفته بود که دین خود را به وسیله قیام و شهادت امام حسین علیه السلام پایدار بدارد، لذا تمامى ابزار و مقدماتى که مى تواند در این راستا مؤ ثر باشد، براى حضرت فراهم آورد، بیهوده نیست که مى بینیم علاوه بر سجایاى اخلاقى و کرامات و معجزات الهى و علوم وافر و کمالات نفسانى ، باز پیامبر اکرم هم در زبان و هم در عمل و برخوردهاى روزمره ، همواره و پیوسته ، نسبت به اهل بیت و امام حسین علیه السلام اظهار محبت مى نمود، تا همه از کوچک و بزرگ ، جاهل و عالم ، بشنوند و ببیند، علاقه وافر پیامبر را در صحنه هاى مختلف و به این وسیله شخصیت نهضت جاوید کربلا، براى همه بى تردید و روشن باقى بماند.بى جهت نیست که مى بینیم حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در کربلا به گفتار پیامبر اکرم استشهاد مى کند و صحابه پیامبر مانند ابو سعید خدرى و زید بن ارقم را شاهد مى گیرد و یا جمعى از صحابه مانند زید بن ارقم و دیگران به عبیدالله یا یزید هنگام زدن چوبدستى بر لب و دندان سیدالشهداء اعتراض مى کنند که ما خود دیدیم که پیامبر این لب و دندان را مى بوسید.این همه تمجید و تعظیم و بزرگداشت که از پیامبر اکرم در سخن و عمل نسبت به امام حسین خصوصا و یا به اهل البیت عموما ابراز مى شود، همه آماده کردن زمینه هایى است ، براى تحقیق موفقیت نهضت عاشورا، چرا که اسلام براى بقاء خود به نهضت حسینى نیاز دارد و نهضت حسینى براى پیروزى و بقاء، احتیاج به شخصیتى بى تردید و والامقام و مسلم دارد، تا شهادت او، بتواند هر شبهه اى را پاسخ و تمامى جریانهاى مخالف اسلام را رسوا کند، و این کار با گفتار و کردار رسول اعظم اسلام انجام پذیرفت .و در همین راستاست که وقتى سیدالشهداء شیهد شد، حتى عده اى از مخالفین اهل البیت در آن وقت ، مثل فرزند عمر و قاطبه علماء اهل سنت ، از آن زمان به بعد، یزید را تخطئه و یا تفسیق و یا تکفیر کرده اند و از سیدالشهداء تمجید نموده اند.
حسین منّى و انا من حسینى
در روایت است که پیامبر اکرم در راه به امام حسین برخورد کردند که با کودکان بازى مى نمود، حضرت (که از دیدن امام حسین به وجد آمده بود) جلو آمد و به طرف حسین آغوش گشود تا حسین را در بر گیرد، امام حسین به این طرف و آن طرف مى رفت ، پیامبر نى او را مى خنداند، تا اینکه او را گرفت ، یک دست زیر چانه حسین و دست دیگر پشت او قرار داد، سپس دهان مبارک را بر دهان حسین نهاد و آن را بوسید و فرمود: حسین منى و انا من حسین ، حسین از من است و من از حسین هستم ، محبوب خداست هر که دوستدار حسین است . مکرر از پیامبر اکرم روایت کرده اند که ایشان امام حسن و حسین را بر دوش مبارک یا بر پشت سوار نموده بود، گاهى مى فرمود: چه خوب مرکبى دارید شما، و چه خوب سوارى هستید شما دو تا، و پدرتان از شما بهتر است .
از خلیفه دوم روایت کرده اند که گفت : دیدم که حسن و حسین بر گردن پیامبر سوار شده اند، گفتم : اسب خوبى است براى شما، حضرت فرمود: ایندو هم سوار خوبى هستند.
الحدیث
توحسینی ومحمد توحسینی وعلی
بررخت هاله ای ازنورخدا می بینم
توحسینی وحسن هستی وزهرایی تو
خیمه ات جلوه گرآل عبا می بینم
تاریخچه مختصر حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام
حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام ، طبق آنچه مشهور است در سوم ماه شعبان سال چهارم یا سوم هجرى متولد گردیده است ، نام مبارکش حسین و کنیه ایشان ابا عبدالله و ملقب به سیدالشهداء مى باشد، مادر گرامش حضرت فاطمه دختر پیامبر اکرم و پدر بزرگوارش ، حضرت على ابن ابیطالب امیرالمؤ منین ، برادر بزرگوارش امام مجتبى حضرت حسن علیه السلام ، ایشان فرزند دوم حضرت فاطمه علیهاالسلام مى باشد که میان ایشان و امام مجتبى ، کمتر از یکسال فاصله شده است ، حضرت زینب و ام کلثوم دو خواهر گرامى ایشان از نسل حضرت فاطمه علیهاالسلام مى باشند، هنگام رحلت پیامبر اکرم ، امام حسین علیه السلام شش یا هفت ساله بودند، اندکى پس از رحلت پیامبر صدیقه طاهره مادر گرامیش از ظلم دشمنان شهید شد، مدت سى سال بعد از پیامبر با پدر بزرگوارش حضرت على علیه السلام بسر برد، و هنگام شهادت حضرت على علیه السلام سى و هفت ساله بود، مدت ده سال نیز پس از پدر با برادرش امام مجتبى علیه السلام زندگى نمود، پس از شهادت برادر حدود ده سال امامت نمود، و تا معاویة زنده بود همچنان به صلح برادرش پاى بند بود، اما پس از مرگ معاویه ، بر علیه دستگاه ظلم و فساد بنى امیه قیام نمود و سرانجام پس از ششماه و هجرت از مدینه به مکه و از مکه به عراق ، در صحراى کربلا بخاطر احیاى اسلام ناب محمدى و افشاى خط نفاق و اصلاح انحرافاتى که پس از پیامبر به وقوع پیوسته بود، خود و اصحاب و اهل بیت او شرافتمندانه به شهادت رسیدند.شهادت حضرت در دهم محرم سال 61 هجرى از جانب یزید و به فرمان عبیدالله ابن زیاد والى کوفه ، و فرماندهى عمر ابن سعد واقع شد.سن مبارکش به هنگام شهادت 57 سال بود.
الحدیث